آهنگ پارسا جعفری به نام بازی
Parsa Jafari – Baazi
موزیک پارسا جعفری بازی
یه کوه برف روی قلبت
یه میدون جنگه توی مغزت
میدونم هرچی میشنوی پوچه دروغه
میدونم دنیای توهم رو به غروبه
توهم دیدی همه آرزوهات داره میره
دیدی زندگی واست دیده خواب دیگه
گفتن تونست آخرش هرکی سختی کشید
مثل دروغای کتابای انگیزشی
وقتی گیج بودم تو بودی که سمتم دویید
نبینم توهم مصرف شدی
مهم نباشه واست کسی که نداره ارزش
واسه هر بی سر و پایی نباره اشکت
اینو بدون فقط خودتو داری
موقع دردسر میبینی دورتو خالی
همه سراغت میان واسه پلوی ختمت
واسه زمین زدنت رفیقت جلوی خطه
گاومونم زایید تند تند برامون
نفهمیدیم چطور صبح شد شبامون
حیف عقب نمیره روزای هفته
دیگه بر نمیگرده اون روزای رفته
ببین زندگی فقط یه بازیه
وقتی دزد دستش تو دست قاضیه
انگار صد ساله که هیشکی پشتم نیست
هیچی مرهم این زخم کهنم نیست
روزا میگذرن تا بوق سگ سرکاریم
دیگه کاری کردن که نون شب سهم ما نیس
یکی بگه عمر و جوونیمون رفته پا چی
چرا نمیرسه آخر این فصل پاییز
از خودت بپرس اینجا چیه کار من؟
همه میخوان تو رو جیره خور و کارگر
ازت یه برده میخوان حتی تا پای مرگ
روز به روز رویاهات بشه ساده تر
رفیقا ام زدن کلا تو دم و دود و
یه سریام حتی رفته سرنگ تو رگشون
تو قربونی نشو تو این بازی
(بیا)خودمون انتخاب کنیم کی باشیم
بیا باهم بکشیم نفس
با لگد بشکونیم در این قفس
ببین زندگی فقط یه بازیه
وقتی دزد دستش تو دست قاضیه
انگار صد ساله که هیشکی پشتم نیست
هیچی مرهم این زخم کهنم نیست