میدونی بعضی وقتا اون چیزی که میخوای اتفاق نمیفته ولی درست میشه میدونم
به سرم زد بزنم بیرون از درس بزنم بیرون از بحث
بزنم بیرون از هر چیزی که مرز میسازه واسم هی ترس
پدر رفت تو چرت باز مامان از صبح تا شب ساخت دادام
انقده عصبی شده که نمیشه ام دیگه حرف زد باهاش
مامان ببخش اگه پسرت رد زندگی اونو دیوونه کرده
بدجوری از همه چی سیره فرق نمیکنه جمعه یا شنبه
منی که تلخه همه قصه هام تلخ تر از توی استکان
میگن چرا کار نمیدی من درگیر خونم یعنی قسط و وام
میبینی منی که با خودم قهرم جاکشا اینا همشون حرفن
تا بخام از جام بلند شم زمینم میزنن تا از روم رد شن
میخوام یه روز بذارم برم ولی مامان تو برام بمون
سرتو بگیر بالا بگو پسرمه منو نشون بده بهشون
هیچ چیزی اندازه شعر این دیوونه رو آرومش نکرد
انقده گذاشتم واسه اینو اون هیچی نمونده ازم
میگن چرا اخم تو نگاته از بس فکر تو سرمه
مجبورم رو بیارم به قلم و ورق بخاطر کلمه
بدجوری زدم به خودم میخوام بسازم این دیوونه رو باز
میخوام بشم موهای لختی که ول شده تو مسیرای باد
میخوام بشم همون پسری که ول کن نی میره راشو
میخوام بشم همون پسری که از هیچی همه چیو ساخت
رفتم تو اکیپایی که نباس اصلا پا میذاشتم توش
تر زدم به کل روزا تو کل شبا یه آبم روش
یه جایی غرور یقمو گرفت که اصلا موندم حاجی
همینم شد که زمین خوردم بعد باختم زود
منکه بد جور از خودم زدم دور میشم از دورو برم
مشکلا ول نمیکنن چسبیدن انگار دور گردنم
ددروم برام حموم بود و هدفون برام دو تا دست
هی قفل کنم رو کلمه ها با شعر چت کنم با صدام مست
هی فکر کنم با کیمو کجام بدجوری شدم حواس پرت
شک میکنم به خودم به خودی شهر شده پره کلانتر
انگار واقعا باید به خودم بیام جای اینکه بخوام بشم دور
واقعا باید حس بکنم خوشبختی فراوون
لاغر شده تن تو پری که بد شده بد یه سره دود
عادت شده صبح تا شب به فیریک بزنه خودم روم
میخوام یه روز بذارم برم برم یه جای دور
باید یه روز بذارم برم برم از این شهر شوم
هیچ چیزی اندازه شعر این دیوونه رو آرومش نکرد
انقده گذاشتم واسه اینو اون هیچی نمونده ازم
میگن چرا اخم تو نگاته از بس فکر تو سرمه
مجبورم رو بیارم به قلم و ورق بخاطر کلمه
متن ترانه
0:00
0:00
کد پخش برای وبلاگ ها
لینک کوتاه مطلب
4 آبان 1399
156,506 دانلود