آهنگ پوریا رحمانی به نام آخرین
Pourya Rahmani – Akharin
موزیک پوریا رحمانی آخرین
قول نمیدم که آخریشم
اما آخرین باری که شعری میشم
این آخرین جنگ این تن
اخرین سوار رزم میهن
ورس یک #
زیر پوسته شهر
در من جریان داره هروز یه جنگ
تا نشم بت نشم جهل
یه پوستر خالی بالای تخت
زیر لای بعد همون بازی بابرگ
همون متن ها با گویش درد
میپرسن ازم پ کوشی تومرد
با اینکه پی بردم به پوچی جنگ
#ترجیح بند
قول نمیدم که آخریشم
اما آخرین باری که شعری میشم
این آخرین جنگ این تن
اخرین سوار رزم میهن
ورس دو #
از کنار با طعنه میرن
با کله به سمت این تله میرم
خنثی میکنم در نمیرم
حالا که چونه ها یخ زده بد
میگن که موندن نمکینه چیزی حل
و دلخوشی جای دیگست
موندم تا بشه این آشیان گرم
زندگی برام یه وصف دیگست
حرکت کردن های بی نقض
تکلیفم همین شعرای بی نظم
سادم از اون سادها که چوخ نمیرن
تو هر سکانس ی درس میگیرن
#ترجیح بند
قول نمیدم که آخریشم
اما آخرین باری که شعری میشم
این آخرین جنگ این تن
آخرین سوار رزم میهن